معنی (ج.ش.) بلدرچین، وشم، بدبده، شانه خالی کردن، از , بیاثر بودن، دلمه شدن میدان دررفتن، ترسیدن، مردن، پژمرده شدن، لرزیدن, معنی (جپشپ) بلدرچین، وشم، بدبده، شانه خالی کردن، از پ بیاثر بودن، دلمه شدن میدان دررفتن، ترسیدن، مردن، پژمرده شدن، لرزیدن, معنی ([,a,) fgbc]dj، mak، fbfbi، aاji oاgd lcbj، اx , fdاec fmbj، bgki abj kdbاj bcctتj، تcsdbj، kcbj، /ژkcbi abj، gcxdbj, معنی اصطلاح (ج.ش.) بلدرچین، وشم، بدبده، شانه خالی کردن، از , بیاثر بودن، دلمه شدن میدان دررفتن، ترسیدن، مردن، پژمرده شدن، لرزیدن, معادل (ج.ش.) بلدرچین، وشم، بدبده، شانه خالی کردن، از , بیاثر بودن، دلمه شدن میدان دررفتن، ترسیدن، مردن، پژمرده شدن، لرزیدن, (ج.ش.) بلدرچین، وشم، بدبده، شانه خالی کردن، از , بیاثر بودن، دلمه شدن میدان دررفتن، ترسیدن، مردن، پژمرده شدن، لرزیدن چی میشه؟, (ج.ش.) بلدرچین، وشم، بدبده، شانه خالی کردن، از , بیاثر بودن، دلمه شدن میدان دررفتن، ترسیدن، مردن، پژمرده شدن، لرزیدن یعنی چی؟, (ج.ش.) بلدرچین، وشم، بدبده، شانه خالی کردن، از , بیاثر بودن، دلمه شدن میدان دررفتن، ترسیدن، مردن، پژمرده شدن، لرزیدن synonym, (ج.ش.) بلدرچین، وشم، بدبده، شانه خالی کردن، از , بیاثر بودن، دلمه شدن میدان دررفتن، ترسیدن، مردن، پژمرده شدن، لرزیدن definition,